سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طواف دل

شنیدن موسیقی و آوازه‌خوانی،‌ ضررهای فراوانی دارد از جمله :

 ضعف اعصاب و اختلال حواس و بی‌ارادگی:


انواع موسیقی به ویژه آهنگهای حساس آن، تحریکاتی در اعصاب « سمپاتیک » و « پاراسمپاتیک » بوجود می‌آورد که در نتیجه، تعادل این اعصاب به هم می‌خورد و انسان دچار ضعف اعصاب می‌گردد. ضعف اعصاب نیز، خود امراض دیگری از قبیل اختلال حواس، پریشانی، جنون، ثقل سامعه، نابینایی، سل و غیره ... بوجود می‌آورد. به علاوه موسیقی به سبب ایجاد هیجانات روحی و مغزی، گاهی به حمله و خفقان قلبی منجر می‌شود و باعث سکته و مرگ ناگهانی می‌گردد.
دکتر ولف آدلر، پرفسور دانشگاه کلمبیا می‌گوید : « بهترین و دلکش‌ترین نواهای موسیقی، شوم‌ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان باقی می‌گذارد. »
کشفیات این دکترچنان درامریکا تاثیرکردکه هزاران نفرطرفداراوشدندوموسیقی رابرخودحرام کردندوازمجلس سنای امریکاتقاضای کتبی کردندکه ازهرگونه کنسرت عمومی جلوگیری کند.
دکترالکسیس کارل ،زیست شناس وفیزیولوژیست معروف فرانسه می نویسد:
((کاهش عمومی هوش ونیروی عقل ،ازتاثیر الکل وسرانجام ازبی نظمی درعادت ناشی  می گرددوبدون تردید سینماورادیودراین بحران فکری سهیمند.))
واصولاشنیدن موسیقی وکنسرت،دراصاب،یکنوع اثرتخدیری ایجاد می کند،گاهی آنچنان شدید که شنونده رامانندافرادبهت زده می سازد،ولذت فوق العاده یی که افراد ازآن می یرند ازهمین اثر تخدیری است واضح است که اینگونه تخدیر ها،زیانهای فراونی دارد واگرشدت یابد گاهی ممکن است عقل واندیشه رااسیر جذبه ی آهنگهای تند موسیقی کندودیگرنتوانندخوب وبد راازهم تمیزدهند وبی پروادست به حرکات واعمال ناشایسته بزنندودرآن حال نتوانندبه عواقب وخیم آن بیاندیشند.
آمار جنایاتی که نمودار این حقیقت است،‌ بسیار است،‌ برای نمونه به دو خبر زیر توجه کنید :
1- یک مجله در سویس، مقاله‌ای تحت عنوان « جنون موسیقی » نوشت که در آن موسیقی را از جهات مختلف محکوم کرد،‌ و آنرا به شدت مورد انتقاد قرار داد.
باعث نوشتن این مقاله این بود که جمعیتی درحدود صد و پنجاه هزار نفر، در یکی از میدانهای پاریس، برای شنیدن موسیقی گرد هم آمده بودند، و پس از اجرای یک کنسرت آنان چنان به هیجان آمدند که ویترین‌ها را شکستند و مغازه‌ها را ویران کردند و عده‌ای زخمی و مجروح شدند.
2- در ایالت لتیل راک جوانی پیانو یاد می‌گرفت، نغمات موسیقی چنان در روح آن جوان هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جای برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم خود را از پای درآورد. ]روزنامه اطلاعات شماره 9622[
موسیقی حتی در نازندگان آن تأثیرات خطرناکی داشته است، چنانکه عده‌ای از آنان گرفتار امراض روحی و یا دچار سکته شده‌اند.
« بتهون » در سی سالگی به کلی کر و از ضعف اعصاب سرانجام دیوانه شد.
« باخ » موسیقیدان اتریشی،‌ به اختلال حواس و کوری گرفتار شد.
« موزارت » و « شوپن » دو تن از موسیقیدانان نامی،‌ دچار ضغف قوا و سل شدند.
« شوبرت »، « واکتر »، « مندلسن » و « دو کونیسی »، هر چهار نفر به اختلالات عصبی و پریشان‌فکری و کشمکش‌های روحی مبتلا شدند.
« شومان » و « دووراک » ضعف اعصاب شدید گرفتند و سرانجام دیوانه شدند.
« فردریک هندل » موسیقیدان آلمانی، « ماریا آلنا » خواننده‌ی ایتالیایی، « موریس راول » نوازنده‌ی فرانسوی، هر سه تن، مبتلا به نابینایی شدند.
موسیقی گذشته از رکود فکری، رفته رفته انسان را در کارها سست و تنبل و بی‌اراده و لاابالی می‌سازد، تا جایی که گاهی کارهای ضروری از انسان فوت می‌شود و سرمایه‌ی جوانی و عمر و نیروی کار و فعالیت و ابتکار خود را به رایگان از دست می‌دهد.
« الکسیس کارل » دانشمند معروف در کتاب « راه و رسم زندگی » چنین می‌نویسد : رادیو و سینما و ورزشهای نامناسب روحیه‌ی فرزندان را فلج می‌کند.
تجربه نیز ثابت کرده است اشخاصی که زیاد سرگرم موسیقی هستند، اغلب افرادی بی‌اراده و مسامحه‌کار و در مقام تعقل و تفکر راکد و ضعیفند و پیشرفت چشمگیری در زندگی ندارند.
 ضررهای اقتصادی موسیقی :

هزینه‌های سنگینی که امروز خرج موسیقی و مجالس شهوترانی می‌شود ضربه‌های جبران ناپذیری به اقتصاد این مملکت می‌زند، و نیز در اثر استقبال مردم از نوازندگان و هنرپیشگان، جوانان ما به فکر کارهای اساسی نمی‌افتند، و نوعاً به داشتن کارهایی از قبیل هنرپیشگی اکتفا میکنند.
شما می‌دانید که مخارج یک دانس، یا یک ساعت آوازه‌خوانی،‌در برخی از عروسی‌ها بیش از حقوق ماهیانه یک استاد دانشگاه است! ایا این پولها که بی هیچ لزومی خرج خواننده‌ها و هنرپیشه‌ها، وبرپاکردن مجالس موسیقی، یا صرف خرید آلات موسیقی می‌شود، به اقتصاد ما لطمه نمی‌زند؟ حداقل هر کدام از این مجامع ده‌ها هزار تومان خرج برمی‌دارد؛ آیا این ولخرجی‌های بیهوده به آتش فقر عمومی دامن نمی‌زند؟
گذشته از فقر اجتماعی، عادت به موسیقی در بسیاری از افراد، فقر فردی را هم به ارمغان می‌آورد، زیرا یک جوان محصل یا کارگر کاسب که به موسیقی عادت کرده است، علاوه بر اینکه از پیشرفت‌های علمی و کسبی باز می‌ماند، اصولاً شخصیت خود را در همین آلودگی‌ها جستجو می‌کند، و در نتیجه گرفتار فقر و بدبختی می‌شود
 
شنیدن موسیقی و آوازه‌خوانی،‌ ضررهای فراوانی دارد از جمله :

 ضعف اعصاب و اختلال حواس و بی‌ارادگی:
 
شنیدن موسیقی و آوازه‌خوانی،‌ ضررهای فراوانی دارد از جمله :

ضعف اعصاب و اختلال حواس و بی‌ارادگی:


انواع موسیقی به ویژه آهنگهای حساس آن، تحریکاتی در اعصاب « سمپاتیک » و « پاراسمپاتیک » بوجود می‌آورد که در نتیجه، تعادل این اعصاب به هم می‌خورد و انسان دچار ضعف اعصاب می‌گردد. ضعف اعصاب نیز، خود امراض دیگری از قبیل اختلال حواس، پریشانی، جنون، ثقل سامعه، نابینایی، سل و غیره ... بوجود می‌آورد. به علاوه موسیقی به سبب ایجاد هیجانات روحی و مغزی، گاهی به حمله و خفقان قلبی منجر می‌شود و باعث سکته و مرگ ناگهانی می‌گردد.
دکتر ولف آدلر، پرفسور دانشگاه کلمبیا می‌گوید : « بهترین و دلکش‌ترین نواهای موسیقی، شوم‌ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان باقی می‌گذارد. »
کشفیات این دکترچنان درامریکا تاثیرکردکه هزاران نفرطرفداراوشدندوموسیقی رابرخودحرام کردندوازمجلس سنای امریکاتقاضای کتبی کردندکه ازهرگونه کنسرت عمومی جلوگیری کند.
دکترالکسیس کارل ،زیست شناس وفیزیولوژیست معروف فرانسه می نویسد:
((کاهش عمومی هوش ونیروی عقل ،ازتاثیر الکل وسرانجام ازبی نظمی درعادت ناشی  می گرددوبدون تردید سینماورادیودراین بحران فکری سهیمند.))
واصولاشنیدن موسیقی وکنسرت،دراصاب،یکنوع اثرتخدیری ایجاد می کند،گاهی آنچنان شدید که شنونده رامانندافرادبهت زده می سازد،ولذت فوق العاده یی که افراد ازآن می یرند ازهمین اثر تخدیری است واضح است که اینگونه تخدیر ها،زیانهای فراونی دارد واگرشدت یابد گاهی ممکن است عقل واندیشه رااسیر جذبه ی آهنگهای تند موسیقی کندودیگرنتوانندخوب وبد راازهم تمیزدهند وبی پروادست به حرکات واعمال ناشایسته بزنندودرآن حال نتوانندبه عواقب وخیم آن بیاندیشند.
آمار جنایاتی که نمودار این حقیقت است،‌ بسیار است،‌ برای نمونه به دو خبر زیر توجه کنید :
1- یک مجله در سویس، مقاله‌ای تحت عنوان « جنون موسیقی » نوشت که در آن موسیقی را از جهات مختلف محکوم کرد،‌ و آنرا به شدت مورد انتقاد قرار داد.
باعث نوشتن این مقاله این بود که جمعیتی درحدود صد و پنجاه هزار نفر، در یکی از میدانهای پاریس، برای شنیدن موسیقی گرد هم آمده بودند، و پس از اجرای یک کنسرت آنان چنان به هیجان آمدند که ویترین‌ها را شکستند و مغازه‌ها را ویران کردند و عده‌ای زخمی و مجروح شدند.
2- در ایالت لتیل راک جوانی پیانو یاد می‌گرفت، نغمات موسیقی چنان در روح آن جوان هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جای برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم خود را از پای درآورد. ]روزنامه اطلاعات شماره 9622[
موسیقی حتی در نازندگان آن تأثیرات خطرناکی داشته است، چنانکه عده‌ای از آنان گرفتار امراض روحی و یا دچار سکته شده‌اند.
« بتهون » در سی سالگی به کلی کر و از ضعف اعصاب سرانجام دیوانه شد.
« باخ » موسیقیدان اتریشی،‌ به اختلال حواس و کوری گرفتار شد.
« موزارت » و « شوپن » دو تن از موسیقیدانان نامی،‌ دچار ضغف قوا و سل شدند.
« شوبرت »، « واکتر »، « مندلسن » و « دو کونیسی »، هر چهار نفر به اختلالات عصبی و پریشان‌فکری و کشمکش‌های روحی مبتلا شدند.
« شومان » و « دووراک » ضعف اعصاب شدید گرفتند و سرانجام دیوانه شدند.
« فردریک هندل » موسیقیدان آلمانی، « ماریا آلنا » خواننده‌ی ایتالیایی، « موریس راول » نوازنده‌ی فرانسوی، هر سه تن، مبتلا به نابینایی شدند.
موسیقی گذشته از رکود فکری، رفته رفته انسان را در کارها سست و تنبل و بی‌اراده و لاابالی می‌سازد، تا جایی که گاهی کارهای ضروری از انسان فوت می‌شود و سرمایه‌ی جوانی و عمر و نیروی کار و فعالیت و ابتکار خود را به رایگان از دست می‌دهد.
« الکسیس کارل » دانشمند معروف در کتاب « راه و رسم زندگی » چنین می‌نویسد : رادیو و سینما و ورزشهای نامناسب روحیه‌ی فرزندان را فلج می‌کند.
تجربه نیز ثابت کرده است اشخاصی که زیاد سرگرم موسیقی هستند، اغلب افرادی بی‌اراده و مسامحه‌کار و در مقام تعقل و تفکر راکد و ضعیفند و پیشرفت چشمگیری در زندگی ندارند.
 ضررهای اقتصادی موسیقی :

هزینه‌های سنگینی که امروز خرج موسیقی و مجالس شهوترانی می‌شود ضربه‌های جبران ناپذیری به اقتصاد این مملکت می‌زند، و نیز در اثر استقبال مردم از نوازندگان و هنرپیشگان، جوانان ما به فکر کارهای اساسی نمی‌افتند، و نوعاً به داشتن کارهایی از قبیل هنرپیشگی اکتفا میکنند.
شما می‌دانید که مخارج یک دانس، یا یک ساعت آوازه‌خوانی،‌در برخی از عروسی‌ها بیش از حقوق ماهیانه یک استاد دانشگاه است! ایا این پولها که بی هیچ لزومی خرج خواننده‌ها و هنرپیشه‌ها، وبرپاکردن مجالس موسیقی، یا صرف خرید آلات موسیقی می‌شود، به اقتصاد ما لطمه نمی‌زند؟ حداقل هر کدام از این مجامع ده‌ها هزار تومان خرج برمی‌دارد؛ آیا این ولخرجی‌های بیهوده به آتش فقر عمومی دامن نمی‌زند؟
گذشته از فقر اجتماعی، عادت به موسیقی در بسیاری از افراد، فقر فردی را هم به ارمغان می‌آورد، زیرا یک جوان محصل یا کارگر کاسب که به موسیقی عادت کرده است، علاوه بر اینکه از پیشرفت‌های علمی و کسبی باز می‌ماند، اصولاً شخصیت خود را در همین آلودگی‌ها جستجو می‌کند، و در نتیجه گرفتار فقر و بدبختی می‌شود.
 
   

شنیدن موسیقی و آوازه‌خوانی،‌ ضررهای فراوانی دارد از جمله :

?- ضعف اعصاب و اختلال حواس و بی‌ارادگی:


انواع موسیقی به ویژه آهنگهای حساس آن، تحریکاتی در اعصاب « سمپاتیک » و « پاراسمپاتیک » بوجود می‌آورد که در نتیجه، تعادل این اعصاب به هم می‌خورد و انسان دچار ضعف اعصاب می‌گردد. ضعف اعصاب نیز، خود امراض دیگری از قبیل اختلال حواس، پریشانی، جنون، ثقل سامعه، نابینایی، سل و غیره ... بوجود می‌آورد. به علاوه موسیقی به سبب ایجاد هیجانات روحی و مغزی، گاهی به حمله و خفقان قلبی منجر می‌شود و باعث سکته و مرگ ناگهانی می‌گردد.
دکتر ولف آدلر، پرفسور دانشگاه کلمبیا می‌گوید : « بهترین و دلکش‌ترین نواهای موسیقی، شوم‌ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان باقی می‌گذارد. »
کشفیات این دکترچنان درامریکا تاثیرکردکه هزاران نفرطرفداراوشدندوموسیقی رابرخودحرام کردندوازمجلس سنای امریکاتقاضای کتبی کردندکه ازهرگونه کنسرت عمومی جلوگیری کند.
دکترالکسیس کارل ،زیست شناس وفیزیولوژیست معروف فرانسه می نویسد:
((کاهش عمومی هوش ونیروی عقل ،ازتاثیر الکل وسرانجام ازبی نظمی درعادت ناشی  می گرددوبدون تردید سینماورادیودراین بحران فکری سهیمند.))
واصولاشنیدن موسیقی وکنسرت،دراصاب،یکنوع اثرتخدیری ایجاد می کند،گاهی آنچنان شدید که شنونده رامانندافرادبهت زده می سازد،ولذت فوق العاده یی که افراد ازآن می یرند ازهمین اثر تخدیری است واضح است که اینگونه تخدیر ها،زیانهای فراونی دارد واگرشدت یابد گاهی ممکن است عقل واندیشه رااسیر جذبه ی آهنگهای تند موسیقی کندودیگرنتوانندخوب وبد راازهم تمیزدهند وبی پروادست به حرکات واعمال ناشایسته بزنندودرآن حال نتوانندبه عواقب وخیم آن بیاندیشند.
آمار جنایاتی که نمودار این حقیقت است،‌ بسیار است،‌ برای نمونه به دو خبر زیر توجه کنید :
1- یک مجله در سویس، مقاله‌ای تحت عنوان « جنون موسیقی » نوشت که در آن موسیقی را از جهات مختلف محکوم کرد،‌ و آنرا به شدت مورد انتقاد قرار داد.
باعث نوشتن این مقاله این بود که جمعیتی درحدود صد و پنجاه هزار نفر، در یکی از میدانهای پاریس، برای شنیدن موسیقی گرد هم آمده بودند، و پس از اجرای یک کنسرت آنان چنان به هیجان آمدند که ویترین‌ها را شکستند و مغازه‌ها را ویران کردند و عده‌ای زخمی و مجروح شدند.
2- در ایالت لتیل راک جوانی پیانو یاد می‌گرفت، نغمات موسیقی چنان در روح آن جوان هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جای برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم خود را از پای درآورد. ]روزنامه اطلاعات شماره 9622[
موسیقی حتی در نازندگان آن تأثیرات خطرناکی داشته است، چنانکه عده‌ای از آنان گرفتار امراض روحی و یا دچار سکته شده‌اند.
« بتهون » در سی سالگی به کلی کر و از ضعف اعصاب سرانجام دیوانه شد.
« باخ » موسیقیدان اتریشی،‌ به اختلال حواس و کوری گرفتار شد.
« موزارت » و « شوپن » دو تن از موسیقیدانان نامی،‌ دچار ضغف قوا و سل شدند.
« شوبرت »، « واکتر »، « مندلسن » و « دو کونیسی »، هر چهار نفر به اختلالات عصبی و پریشان‌فکری و کشمکش‌های روحی مبتلا شدند.
« شومان » و « دووراک » ضعف اعصاب شدید گرفتند و سرانجام دیوانه شدند.
« فردریک هندل » موسیقیدان آلمانی، « ماریا آلنا » خواننده‌ی ایتالیایی، « موریس راول » نوازنده‌ی فرانسوی، هر سه تن، مبتلا به نابینایی شدند.
موسیقی گذشته از رکود فکری، رفته رفته انسان را در کارها سست و تنبل و بی‌اراده و لاابالی می‌سازد، تا جایی که گاهی کارهای ضروری از انسان فوت می‌شود و سرمایه‌ی جوانی و عمر و نیروی کار و فعالیت و ابتکار خود را به رایگان از دست می‌دهد.
« الکسیس کارل » دانشمند معروف در کتاب « راه و رسم زندگی » چنین می‌نویسد : رادیو و سینما و ورزشهای نامناسب روحیه‌ی فرزندان را فلج می‌کند.
تجربه نیز ثابت کرده است اشخاصی که زیاد سرگرم موسیقی هستند، اغلب افرادی بی‌اراده و مسامحه‌کار و در مقام تعقل و تفکر راکد و ضعیفند و پیشرفت چشمگیری در زندگی ندارند.
?- ضررهای اقتصادی موسیقی :

هزینه‌های سنگینی که امروز خرج موسیقی و مجالس شهوترانی می‌شود ضربه‌های جبران ناپذیری به اقتصاد این مملکت می‌زند، و نیز در اثر استقبال مردم از نوازندگان و هنرپیشگان، جوانان ما به فکر کارهای اساسی نمی‌افتند، و نوعاً به داشتن کارهایی از قبیل هنرپیشگی اکتفا میکنند.
شما می‌دانید که مخارج یک دانس، یا یک ساعت آوازه‌خوانی،‌در برخی از عروسی‌ها بیش از حقوق ماهیانه یک استاد دانشگاه است! ایا این پولها که بی هیچ لزومی خرج خواننده‌ها و هنرپیشه‌ها، وبرپاکردن مجالس موسیقی، یا صرف خرید آلات موسیقی می‌شود، به اقتصاد ما لطمه نمی‌زند؟ حداقل هر کدام از این مجامع ده‌ها هزار تومان خرج برمی‌دارد؛ آیا این ولخرجی‌های بیهوده به آتش فقر عمومی دامن نمی‌زند؟
گذشته از فقر اجتماعی، عادت به موسیقی در بسیاری از افراد، فقر فردی را هم به ارمغان می‌آورد، زیرا یک جوان محصل یا کارگر کاسب که به موسیقی عادت کرده است، علاوه بر اینکه از پیشرفت‌های علمی و کسبی باز می‌ماند، اصولاً شخصیت خود را در همین آلودگی‌ها جستجو می‌کند، و در نتیجه گرفتار فقر و بدبختی می‌شود


نوشته شده در دوشنبه 90/2/5ساعت 12:48 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ